plusresetminus
تاریخ انتشارسه شنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۰۳:۵۴
کد مطلب : ۹۶۷۵

جادۀ یک ‌طرفه پیر سالی

محسن پیرهادی*
بالا رفتن سن ازدواج، افزایش نرخ طلاق، پایین بودن میزان مرخصی و قوانین حمایتی برای مادران شاغل، تداوم برخی قوانینی که برای فرزند چهارم محدودیت ایجاد می‌کنند، تبلیغات فرهنگی غلط و اقتصاد نابه‌سامان، هر یک واگنی از قطاری هستند که اگر ترمز  لوکوموتیو  آن به‌سرعت کشیده نشود، مقصد آن بیراهه خواهد بود.
جادۀ یک ‌طرفه پیر سالی
ایران اسلامی، در برخی بخش‌های سیاست‌های کنترل جمعیت، رکورددار است و این خبر خوبی نیست.

متأسفانه حتی از چند سال پیش که از اشتباه راهبردی در تداوم طرح مهار جمعیت خبر داده شد، هنوز هم‌روند کاهشی در برخی حوزه‌ها ادامه دارد.

از چند منظر باید به این مسئله نگریست:

یک. شاید یادتان باشد که در زمان دانش‌آموزی، پشت دفتر مشق‌های ما که تولید وزارت بازرگانی هم بود، این شعار نقش بسته بود: «فرزند کمتر، زندگی بهتر».

سیاست‌گذاران و مجریان طرح کنترل جمعیت، ترویج و تبلیغ نوعی از سبک زندگی که فرزندآوری در‌ آن ارزش نباشد را از پایین‌ترین مقاطع سنی شروع کرده بودند، نتیجه آن شد که بسیاری از همان کودکان، وقتی به سن تشکیل خانواده رسیدند، فرزندآوری را در اولویت قرار نمی‌دادند و چه‌بسا حتی خودشان از این‌که مثلا فرزند خانواده‌ای ۶ یا ۷ نفره باشند خجالت می‌کشیدند. سرانجام چنین وضعیتی، ثبت یکی از تندترین شیب‌های کاهشی در نرخ موالید به نام ایران را رقم زد.

دو. آمارها در حوزه کاهش جمعیت فراوان‌اند، همین‌قدر بدانیم که با ادامه روند فعلی، سالمندان ۲۶ درصد هرم جمعیتی کشور را تشکیل خواهند داد و میانگین سن ایرانیان از ۳۱ سال به ۴۴ سال خواهد رسید.

بسط طبقه غیر مولد و تبعات اقتصادی، کاهش جمعیت به‌عنوان یکی از مؤلفه‌های قدرت سیاسی، نیازمند شدن کشور به طرح‌ها و صندوق‌های متعدد بازنشستگی و نزدیک شدن این مجموعه‌ها به ورشکستگی، افول نشاط اجتماعی و ده‌ها مسئله دیگر، از تبعات چنین وضعیت نگران‌کننده‌ای خواهد بود.

جالب است که حتی اخیرا یکی از مقام‌های درمانی اتحادیه اروپا، پایین بودن تلفات ناشی از کووید ۱۹ در ایران به نسبت کشورهای اروپایی را به جوان بودن جمعیت ایران نسبت داده بود، نکته‌ای که شاید خودمان هم کمتر به آن توجه کرده بودیم.

سه. مهم‌ترین مسئله این است: مشکلات اقتصادی، هرقدر هم پیچیده باشند، قابل‌حل هستند اما کاهش جمعیت، جاده‌ای یک‌طرفه است.

به‌عبارت‌دیگر، اگر هرم جمعیتی کشور به پیری گرایید دیگر توان بازسازی خود را ندارد و از نسل پیر، انتظار رشد جمعیت، عملا بی‌معناست. سرنوشت محتوم پیرسالی، تداوم کاهش جمعیت است.

همین امروز، برخی کشورهای اروپایی با دشواری و با مشوق‌های فراوان، به‌سختی توانسته‌اند جمعیت خود را ثابت نگه‌دارند و برخی حتی مجبور شده‌اند باسیاست‌های پذیرش مهاجر، نرخ کاهش جمعیت خود را جبران کنند که در طولانی‌مدت، آسیب‌های جدی هویتی و اجتماعی بر جای خواهد گذاشت.

چهار. اما چه باید کرد؟ امروز  هم که زنگ هشدار به صدا درآمده، سیاست‌های مشوق فرزندآوری به‌درستی اجرا نمی‌شود و متأسفانه در برخی حوزه‌ها، با قوانینی متضاد روبه‌رو هستیم.

بالا رفتن سن ازدواج، افزایش نرخ طلاق، پایین بودن میزان مرخصی و قوانین حمایتی برای مادران شاغل، تداوم برخی قوانینی که برای فرزند چهارم محدودیت ایجاد می‌کنند، تبلیغات فرهنگی غلط و اقتصاد نابه‌سامان، هر یک واگنی از قطاری هستند که اگر ترمز  لوکوموتیو  آن به‌سرعت کشیده نشود، مقصد آن بیراهه خواهد بود.

چند سالی است که طرح‌های مرتبط با این موضوع در مجلس خاک خورده‌اند و بدتر از آن، دولت هم لایحه‌ای به مجلس نیاورده است. باید هرچه زودتر، از اصلاح قوانین شروع کرد. همین امروز هم دیر است.

*فعال سیاسی اجتماعی

انتهای پیام/*
۳
مرجع : رسالت
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما