plusresetminus
تاریخ انتشارپنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۸ - ۰۹:۲۲
کد مطلب : ۶۹۷۰

شاخصه‌های دشمن‌شناسی

محمدصادق کوشکی*
هرچند زیاده‌خواهی آمریکا در مسائل مختلف و در مقاطع مختلف تاریخی با جمهوری اسلامی وجود داشته اما تقلیل دادن خصومت ایران و آمریکا به موضوعات و کشمکش‌های سیاسی درست نیست. ارزیابی صحیح و دقیق بر این اساس، مغایرت مبانی فکری و اعتقادی ایران با نظام سلطه است.
شاخصه‌های دشمن‌شناسی
رهبر معظم انقلاب در سخنرانی صبح چهارشنبه خود در دیدار جمعی از مردم قم به مناسبت یوم‌الله 19 دی که پس از سیلی سخت نیروی هوا فضای سپاه از تروریست‌های آمریکایی صورت گرفت، از ضرورت دشمن‌شناسی سخن به میان آورده و فرمودند: «دشمن عبارت است از آمریکا، رژیم صهیونیستی و دستگاه استکبار... فلان دولت در منطقه یا بیرون منطقه که وقتی حرفی علیه ما بزند این را دشمن به‌حساب نمی‌آوریم این‌ها دشمن نیستند.» در این خصوص، نکات ذیل قابل‌توجه و تأمل به نظر می‌رسند.

1. در عرصه روابط بین‌الملل کشورها اختلاف منافع دارند و حتی ممکن است دچار اصطکاک شوند و برخوردهای اقتصادی و دیپلماتیک با یکدیگر داشته باشند اما این مسئله باعث نمی‌شود که آن‌ها را دشمن فرض کنیم. در عرف روابط بین‌الملل شاید دو کشور با یکدیگر بر سر مسائل اقتصادی و مناسبات و روابط دوجانبه دچار چالش‌های جدی شوند اما این بدان معنا نیست که آن‌ها دشمن یکدیگر تلقی شوند.

نظام جمهوری اسلامی به دلیل اینکه ساختارهای نگرش و بینش خود را از دین می‌گیرد، مبنای دشمنی را این‌گونه تعریف نمی‌کند. به‌عنوان نمونه اگر با ترکیه اختلاف منافع داریم، یا در موضوعات منطقه‌ای با این کشور رقیب هستیم و یا روابطمان با کشوری مثل کویت که با برخی از گروه‌های تجزیه‌طلب ضد ایرانی ارتباطات محدودی دارد، مخدوش می‌شود، نمی‌توان این موارد را به‌حساب دشمنی بگذاریم و نتیجه بگیریم کویت یا ترکیه دشمن ما هستند.

جمهوری اسلامی مبنا و شاخص دشمنی را از دین و مفاهیم وحیانی می‌گیرد. بر اساس شاخصه‌های دینی، باید با کشورهایی که مصداق ظلم هستند و ظالمانه رفتار می‌کنند دشمن باشیم و آن‌ها را خصم خود تلقی کنیم، کما اینکه علی امیر (ع) می‌فرماید: «کونا لِلظّالِمِ خَصماً وَ لِلمَظلومِ‌ عَونا»؛ (دشمن ستمگر و يار ستمديده باشيد). این یک دستور و راهبرد دینی است که با ظالمین دشمن باشیم. اگر با نظام سلطه و استکبار خصومت داریم، برآمده از این باور و منطق دینی است.

قدرت‌هایی که در جهان برتری‌طلبی می‌کنند، حقوق بقیه ملت‌ها و کشورها را زیر پا می‌گذارند، خود را بالاتر می‌بینند و این حق را برای خود قائل‌اند که سرنوشت ملت‌های دیگر را تحت تأثیر و تحت‌الشعاع قرار دهند، قاعدتاً با این نگاه،‌ در صف اول دشمنان جمهوری اسلامی قرار دارند. قدرت‌های استکباری از این منظر، چند ویژگی دارند.

الف: گریزان بودن از حق: بروز رفتارهای غیرمنطقی و مردود دانستن سخن منطقی، بجا و به‌حق دیگر کشورها، ویژگی کشورهای منظومه استکبار است. چالشی که اکنون در موضوعاتی مشابه فعالیت‌های هسته‌ای با آمریکا داریم، از این زاویه قابل‌فهم است، چراکه پس از 14 بار تأیید آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، کاخ سفید حاضر نشد مهر تأیید بر فعالیت‌های هسته‌ای صلح‌آمیز کشورمان بزند و کوچک‌ترین امتیازی برای ایران قائل شود.

ب: سفاکی و جنایت علیه کشورها: نسل‌کشی و ارتکاب جنایات فجیع در حق انسان‌های بی‌گناه، رسم همیشه خون‌ریزان در سراسر تاریخ بوده است. این اتفاق در عصر حاضر، به شکل‌های مدرن و با بهره‌گیری از تکنولوژی رخ‌داده که بمباران اتمی دو شهر ژاپن و قتل و خونریزی در عراق و افغانستان به دست تروریست‌های آمریکایی، نمونه‌هایی از این دست به شمار می‌آید.

ج: خودبرترپنداری: این ویژگی یکی از مهم‌ترین و کلیدی‌ترین مؤلفه‌های روحیه و رفتار مستکبرانه است. مداخله‌گری در امور سایر ملت‌ها ازجمله نتایج همین روحیه‌ خودبرترپنداری است. آمریکا و نظام سلطه خود را محق می‌داند که به پشتوانه قدرت اقتصادی و نظامی، به کشورها امر و نهی کرده و حقوق مسلم آن‌ها ازجمله تعیین سرنوشت یا برخورداری از ارتش مستقل را نقض کند.

د: نفاق و فریبکاری: در حالی که بی‌سابقه‌ترین جنایات علیه بشریت در طول تاریخ به دست آمریکا روی داده و با استفاده بی‌محابا و بی‌قید شرط از انواع ابزارها و تسلیحات جمعی روی سفاکان عالم را سفید کرده، در عین حال، این کشور مدعی پرچم‌داری حقوق بشر و صلح در جهان است. این رفتار منافقانه چیزی جز طنز دردناک و تلخ روزگار ما نیست.

2. شاخصه دیگر بر این مبناست که دشمنان تا چه میزان با باورهای دینی و اعتقادی ما خصومت دارند. در دنیا کشورهای زیادی هستند که باورهای دیگری دارند اما برای عقاید دینی ما، مزاحمت و ممانعتی ایجاد نمی‌کنند. این در حالی است که ساختار نظام سلطه و جهان استکبار مشخصاً دولت آمریکا و کشورهای اروپایی رسماً در برابر دین ما موضع‌گیری می‌کنند و علیه اسلام و مسلمین وارد عمل می‌شوند.

از باب مثال، خانم «هیلاری کلینتون»، وزیر خارجه اسبق آمریکا در کتاب خاطراتش، دین را مهم‌ترین مانع بر سر راه اهداف آمریکایی برشمرد و معتقد بود که برای پیشبرد قواعد نظم مورد واشنگتن، باید مفاهیم و آموزه‌های دینی کنار گذاشته شوند.

قاعدتاً این شاخصه دیگری است که نشان می‌دهد کشورهایی که علیه دین ما موضع می‌گیرند، در مقابل معتقدان به آموزه‌های آسمانی وارد عمل می‌شوند و با جهان اسلام و مسلمانان خصومت دارند؛ درنتیجه، نمی‌توانیم آن‌ها را دوست خود بدانیم و این یک معیار مهم برای دشمن‌شناسی به شمار می‌آید. همچنان که قرآن کریم هم بارها در قالب آیات مختلف تأکید کرده نباید کسانی که با مسلمانان تنش و درگیری اعتقادی دارند را دوست فرض کنیم.

به بیان ساده‌تر، هرچند زیاده‌خواهی آمریکا در مسائل مختلف و در مقاطع مختلف تاریخی با جمهوری اسلامی وجود داشته اما تقلیل دادن خصومت ایران و آمریکا به موضوعات و کشمکش‌های سیاسی درست نیست. ارزیابی صحیح و دقیق بر این اساس، مغایرت مبانی فکری و اعتقادی ایران با نظام سلطه است.

اگر این دو شاخص یعنی «ظالم بودن» نظام سلطه و «برخورد با دین و مؤمنان به اسلام» را ملاک بگیریم، قاعدتاً به کسانی می‌رسیم که دشمنان اصیل ما در روزگار فعلی یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند.

آمریکا متحدانی در اروپا و دیگر نقاط جهان دارد که آن‌ها هم اذناب واشنگتن محسوب می‌شوند اما هویت مستقلی برای دشمنی با ما ندارند و ذیل اتحاد و ائتلاف با آمریکا خصومت می‌ورزند؛ از این رو، نمی‌توان آن‌ها را دشمن شماره یک به شمار آورد.

بر این مبنا، می‌توانیم با بسیاری از کشورهای دنیا بر اساس منافع و مصالح ملی ارتباط داشته باشیم و با این تعریف، در واقع می‌توان گفت که برخلاف برخی سم‌پاشی‌ها، دشمنان محدود و دوستان بسیاری در سطح جهان داریم.

*تحلیل گر مسائل سیاسی

انتهای پیام/*
۱
مرجع : حمایت
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما