با وجود شكستهاي اوليه، نيروهاي ايراني، از جمله ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و نيروهاي مردمي بسيج در برابر پيشروي ارتش متجاوز بعثي عراق مقاومت كردند و درنهايت آنها را به عقب راندند. ايران ما از تجاوز اخير دشمن صهيوني نيز سربلند بيرون ميآيد.
ايران ما از بامداد جمعه 23 خرداد 1404 در معرض تجاوز ناجوانمردانه ارتش رژيم صهيونيستي قرار گرفته است. البته در ايران يك تاريخ نظامي قوي داريم كه يادآور دلاوري ايرانيان در دفاع در برابر تجاوز است. ايران اغلب هدف تهاجمات بوده است.
استفاده از اسطورهها براي دفاع از ميهن به تقويت هويت ملي، الهام بخشيدن به مقاومت در برابر مهاجمان خارجي و مشروعيت بخشيدن به فرماندهان دفاع كمك كرده است. اين روايتها اغلب بر مضامين قهرماني، فداكاري و تقدس سرزمين تاكيد دارند.
شاهنامه فردوسي، سنگبناي هويت ملي ايرانيان است. اين كتاب كه حدود هزار سال قبل و در دوران غزنويان از سوي حكيم توس نوشته شده، گذشته اسطورهاي و تاريخي ايران را از خلقت جهان تا فتح اعراب بازگو ميكند.
شاهنامه پر از داستانهاي پادشاهان قهرمان، جنگجويان و اسطورهها است كه براي محافظت از ايران در برابر دشمنان خارجي جنگيدهاند. داستانهاي چهرههايي مانند رستم؛ قهرمان افسانهاي ايران، تجسم ارزشهاي شجاعت، وفاداري و فداكاري براي ميهن است.
تاكيد زرتشت بر مبارزه كيهاني بين خير و شر، كه در آن ايران اغلب نمايانگر نيروهاي خير است، چارچوبي براي درك و مقاومت در برابر تهاجمات خارجي فراهم ميكند.
داستانهاي شاهنامه و ديگر اسطورههاي ايراني براي ايجاد حس تاريخ مشترك و هويت فرهنگي طي هزاره گذشته به كارآمده است.
اين اسطورهها روايتي از مبارزه مداوم عليه قدرتهاي خارجي ارايه ميدهند و اين ايده را تقويت ميكنند كه ايرانيان هميشه از ميهن خود دفاع كردهاند.
قهرمانان اين اسطورهها اغلب به عنوان تجسم شهروند ايدهآل ايراني ديده ميشوند كه مايل به جنگيدن و مردن براي كشور خود هستند. اين امر براي الهام بخشيدن به ميهنپرستي و تشويق مقاومت در برابر مهاجمان استفاده شده است .
اسطورهها همچنين داراي اهميت مذهبي و فرهنگي نيز هستند. داستانهاي شاهنامه اغلب با باورهاي مذهبي مردم ايران در هم آميختهاند و چارچوبي اخلاقي براي دفاع از ميهن فراهم ميكنند.
در دوران هخامنشي (559-330 پيش از ميلاد) امپراتوري هخامنشي، اولين امپراتوري ايران، داراي يك «ارتش ملي» بود و از تاكتيكهاي مختلفي براي دفاع از قلمرو خود استفاده ميكرد.
ارتش به واحدهايي تقسيم ميشد و استفاده از سرداران و سواره نظام در راهبرد نظامي آنها بسيار مهم بود. امپراتوري اشكاني (247 پيش از ميلاد-224 ميلادي) كه منطقه وسيعي از جمله ايران امروزي را كنترل ميكرد، به خاطر قدرت نظامي خود، به ويژه سوارهنظامش شناخته ميشد.
آنها دشمنان سرسخت امپراتوري روم بودند و قرنها با موفقيت از قلمرو خود در برابر تهاجمات روميها دفاع كردند. در دوران ساساني (۶۵۱–۲۲۴ ميلادي) قلمرو ايران به مدت حدود 400 سال با اقتدار حفظ شد.
ايرانيان بارها توانستند لشكر عظيم روم را شكست دهند . هزيمت سپاه «يوليانوس» و پيروزي در نبرد «تيسفون» و «سامرا» در زمان پادشاهي شاپور دوم (ذوالاكتاف) – 379-309 م - از حماسههاي مهم نظامي ايران ساساني است. شاپور دوم يا شاپور كبير، دهمين شاه ايران ساساني طولانيترين دوران سلطنت را در تاريخ ايران داشت.
سلطنت او شاهد تجديد حيات نظامي كشور و گسترش قلمرو آن بود و آغاز اولين دوران طلايي ساسانيان را رقم زد. وقتي جوليان (۳۶3–۳۶1 م) امپراتور روم با عزم انتقام از شكستهاي روم در شرق، به تخت سلطنت نشست، شاپور تلاش كرد تا مصالحه شرافتمندانهاي برقرار كند.
در سال ۳۶۳ ميلادي، ژوليان، در راس ارتشي قوي، به پايتخت شاپور، تيسفون، حمله كرد و نيروي ساساني كه بزرگتر بود را در نبرد تيسفون در نتيجه اين تجاوز شكست داد.
با اين حال، او نتوانست شهري مستحكم را تصرف كند يا با ارتش اصلي ايران به فرماندهي شاپور دوم كه در حال نزديك شدن بود، در هماوردي پيروز شود. ژوليان در جريان عقبنشيني به قلمرو روم، در يك درگيري كشته شد. جانشين او، ژوويان (۳۶4-۳۶3م)، صلح ننگيني را پذيرفت كه در آن مناطق آن سوي دجله كه در سال ۲۹۸ به دست آمده بود، به همراه نصيبين و سينغره در ميانرودان به ايرانيان داده شد و روميها قول دادند كه ديگر در ارمنستان دخالت نكنند.
اين موفقيت بزرگ در مجسمههاي سنگي نزديك شهر بيشاپور -حومه كازرون امروزي- نشان داده شده است. زير سمهاي اسب پادشاه، جسد يك دشمن، احتمالا ژوليان، و يك رومي التماسكننده، امپراتور ژوويان، قرار دارد كه درخواست صلح ميكند. طبق پيمان صلح بين شاپور و ژوويان، گرجستان و ارمنستان بايد به ساسانيان واگذار ميشد و روميها از دخالت بيشتر در امور ارمنستان منع ميشدند. پادشاه ارمنستان، آرشاك دوم نيز كه به لشكركشي جوليان رومي پيوسته بود، به ايران كشانده شد و در قلعهاي در خوزستان زنداني شد.امپراتوري ساساني درگير مبارزات مكرر عليه امپراتوري روم و بعدها امپراتوري بيزانس شد. ارتش ساساني بهخوبي سازماندهي شده بود و از ايرانشهر («قلمرو ايران») در برابر تهاجمات قبايل مهاجم به ويژه از شرق محافظت كرد.
ايران در دوران نوين هم يك تاريخ دفاع قهرمانانه در برابر ارتش متجاوز بعثي صدام دارد (1367-1359 ش). در اين جنگ كه طولانيترين جنگ در تاريخ جنگهاي معاصر است ايران عملا بدون حمايت خارجي و بر پايه سرمايه انساني وسيع پس از انقلاب اسلامي 1357 ظرفيت بالايي براي دفاع از قلمرو خود در برابر تجاوز دشمني نشان داد كه عملا ازسوي اعراب و ابرقدرتهاي وقت، حمايت مستقيم ميشد و براي اول بار پس از سدهها هيچ بخشي از ايران جدا نشد و تماميت ارضي كشور به خوبي حفظ شد.
با وجود شكستهاي اوليه، نيروهاي ايراني، از جمله ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و نيروهاي مردمي بسيج در برابر پيشروي ارتش متجاوز بعثي عراق مقاومت كردند و درنهايت آنها را به عقب راندند. ايران ما از تجاوز اخير دشمن صهيوني نيز سربلند بيرون ميآيد. پاينده ايران.