plusresetminus
تاریخ انتشاريکشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۹ - ۰۷:۳۵
کد مطلب : ۱۳۷۱۱

سواد رسانه‌ای مدیران صدا‌و‌سیما

‌کامبیز نوروزی*
وقتی این صداوسیما دیگر حتی برای یک مسابقه ساده فوتبال هم قدرت جذب مخاطبش را از دست داده است، می‌شود افزایش ناتوانی‌اش را برای مواجهه رسانه‌ای با مسائل مهم‌تر و اساسی‌تر و حیاتی‌تر کشور به‌عیان دید.
سواد رسانه‌ای مدیران صدا‌و‌سیما
چند سالی است که در میان اهل رسانه اصطلاح سواد رسانه‌ای رایج شده است. این اصطلاح به‌طور خیلی خلاصه عبارت است از توانایی و مهارت مخاطبان رسانه در استفاده درست از محتوا و مطالب رسانه‌ها.

کسانی که از مفهوم سواد رسانه‌ای زیاد استفاده می‌کنند و توسعه و ترویج سواد رسانه‌ای را هدف می‌گیرند، می‌خواهند کاری کنند تا مخاطبان انواع رسانه‌ها بتوانند مطالب رسانه‌ها را بشناسند.

مطالب درست و نادرست را تشخیص بدهند، اخبار معتبر و نامعتبر را تمیز بدهند، جهت‌گیری هر رسانه را کشف کنند و چیزهای دیگری از این قبیل.

‌اوضاع مدیریتی بعضی رسانه‌ها در کشور به مرزهایی از ناکارآمدی رسیده است که باید بحث تازه‌ای گشود‌؛ بحثی که در آن نه سواد رسانه‌ای خوانندگان مطبوعات و بینندگان تلویزیون، بلکه سواد رسانه‌ای مدیران رسانه‌ها و تولیدکنندگان مطالب رسانه‌ها موضوع و مسئله اصلی است.

در بین همه رسانه‌های موجود کشور، بحث سواد رسانه‌ای سازمان مدیران صداوسیما و به‌ویژه تلویزیون بیش از همه رسانه‌ها مطرح است. مدیران این سازمان عظیم و پرخرج واقعا چه چیزی از رسانه پراهمیتی مانند تلویزیون می‌دانند؟ چقدر مخاطب را می‌شناسند؟ چقدر به جلب مخاطب اهمیت می‌دهند؟ برای حقوق مخاطب چقدر ارزش و احترام قائل هستند؟ چقدر از میزان اثرگذاری رسانه‌ای مانند تلویزیون آگاه‌اند؟ چه اطلاعی از تکنیک‌ها و روش‌های تولید برنامه‌های پرمخاطب دارند؟ چقدر مفهوم رقابت رسانه‌ای را درک می‌کنند؟ و... و به‌طورکلی سواد رسانه‌ای آنها چقدر است؟

تازه‌ترین اتفاقی که وضعیت سواد رسانه‌ای در مدیریت صداوسیمای ایران را با وضوح فراوان نشان می‌دهد، کاری است که آنها با محبوب‌ترین، موفق‌ترین و مستقل‌ترین برنامه تلویزیون ایران و مجری آن کردند، یعنی برنامه 90 و عادل فردوسی‌پور.

در هیچ‌جای دنیا پیدا نمی‌کنید که یک شبکه تلویزیونی با بهترین و محبوب‌ترین برنامه‌اش بدون هیچ دلیلی این‌گونه برخورد کند و آن را به‌طورکلی حذف کند. اگر کسی کمترین اطلاعی از اصول حرفه‌ای کار رسانه‌ای و به‌ویژه کار تلویزیونی داشته باشد، هیچ‌گاه چنین رفتار نمی‌کنند.

اتفاقی که در جریان پخش مسابقه فوتبال پرسپولیس ایران و اولسان هیوندای کره جنوبی افتاد، یک شکست تمام‌عیار برای این مدیریت رسانه‌ای است که بسیار بیش از مخاطبانش نیازمند سواد رسانه‌ای است.

اعلام شد اینستاگرام فارسی کنفدراسیون فوتبال آسیا این مسابقه را به‌طور مستقیم پخش می‌کند و گزارشگر این مسابقه نیز عادل فردوسی‌پور است. همان کسی که برنامه محبوبش را حذف کردند و خودش را هم فقط به‌دلیل آنکه به‌زعم علی فروغی، مدیر شبکه سه، «از مدار خارج شده بود»، از تلویزیون حذف کردند.

بعد از این خبر بود که بیش دو میلیون نفر به تعداد دنبال‌کنندگان اینستاگرام کنفدراسیون فوتبال آسیا اضافه شد. کار سختی نیست که بفهمیم این دو میلیون نفر، ایرانیانی هستند که می‌خواهند مسابقه را با صدای فردوسی‌پور بشنوند. آنها از دیدن مسابقه از صفحه تلویزیونی که مدیران آن ساخته‌اند، رو گردانده‌اند و انتخابشان چیزی دیگر است.

اگر مدیران صداوسیما برای مدیریت و تولید برنامه تلویزیونی سواد رسانه‌ای داشتند، مجبور نمی‌شدند چنین شکست سختی را بپذیرند. از الفبای کار رسانه‌ای است که هر رسانه باید به تعداد مخاطبانش بیفزاید.

وقتی رسانه‌ای که بودجه‌های عظیم مصرف می‌کند، اختیار همه کار دارد، تحت هیچ فشاری نیست، دست و بالش برای خیلی از کارها باز است و از همه گونه امکانات برخوردار است، به سهولت مخاطبانش را از دست می‌دهد، یعنی کارش را بلد نیست. ساده‌ترین نکته‌اش این است که آنها همه این امکانات و بودجه را مصرف می‌کنند نه برای جلب رضایت مردم، بلکه برای رضایت خودشان و دوستانشان.

وقتی این صداوسیما دیگر حتی برای یک مسابقه ساده فوتبال هم قدرت جذب مخاطبش را از دست داده است، می‌شود افزایش ناتوانی‌اش را برای مواجهه رسانه‌ای با مسائل مهم‌تر و اساسی‌تر و حیاتی‌تر کشور به‌عیان دید.

می‌خواهید بدانید چرا گرایش به منابع رسانه‌ای دیگری غیر از تلویزیون کشور در مردم ایران در حال فزونی است، نیک در خود بنگرید، پَر خود را در آن خواهید دید و خواهید دانست که از شماست که بر شماست. فکری به حال سواد رسانه‌ای مدیریت صداوسیما کنید که وخامت اوضاع بیش از این نشود.

*حقوق‌دان

انتهای پیام/*
۱
مرجع : شرق
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما