اسلام، نه صرفاً مجموعهای از احکام و آیینهای فردی بلکه نظامی جامع برای زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حتی زیباشناختی است. فرهنگ اسلامی، برخاسته از فطرت، خرد و عدالت است. اما این فرهنگ، در مواجهه با هجمه رسانههای بیگانه، نیازمند دفاع و ترویجی هنرمندانه، مستمر و فهیمانه است. رسانهها، در خط مقدم این مأموریت قرار دارند؛ مأموریتی که نه از سر تعصب، که بر پایه آگاهی و بصیرت فرهنگی باید به آن پرداخت.
۱. فرهنگ اسلامی؛ فراتر از ظواهر، نزدیکتر از آنچه میپنداریم
در فرهنگ عمومی، گاه اسلام صرفاً به عبادات و ظواهر شرعی محدود میشود. اما اسلام بهمثابه فرهنگ، گسترهای دارد از عدالت تا هنر، از خانواده تا اقتصاد، از اخلاق تا حقوق. رسانه، اگر دغدغه ترویج این فرهنگ را دارد، باید نخست تصویری دقیق، علمی و جذاب از آن ارائه دهد.
۱.۱. اسلام، فرهنگی برای «زیستن»، نه فقط «زیارت کردن»
فرهنگ اسلامی باید به عنوان سبک زندگی دیده شود؛ از نوع تغذیه و پوشش گرفته تا شیوه مصرف، فرزندپروری، آموزش، معاشرت و کار.
۲. چرا ترویج فرهنگ اسلامی در رسانه ضروری است؟
الف. مقابله با تهاجم فرهنگی
موج سریالها، شبکهها، بازیها و فضای مجازی که حامل سبک زندگی غربی هستند، بهشدت بر ذائقه جوان ایرانی تأثیرگذارند. بدون رسانهای قدرتمند و جذاب که فرهنگ اسلامی را بازتولید کند، میدان بهراحتی به نفع غرب خالی خواهد شد.
ب. پاسخ به عطش هویتی نسلها
نسل امروز، بیش از هر زمان دیگری به دنبال «معنای زندگی» است. فرهنگ اسلامی، اگر درست و انسانی عرضه شود، ظرفیت بینظیری برای پاسخ به این عطش دارد.
ج. تأمین عدالت فرهنگی
رسانههایی که فرهنگ اسلامی را ترویج میکنند، در حقیقت در حال بازتوزیع عدالت فرهنگیاند. زیرا فرهنگ اصیل، متعلق به همه است، نه قشری خاص.
۳. اصول حرفهای ترویج فرهنگ اسلامی در رسانه
رسانه نمیتواند به صرف موعظه و کلیشه، فرهنگ اسلامی را ترویج دهد. این ترویج باید مبتنی بر منطق حرفهای رسانهگری باشد:
۳.۱. جذابیت روایی
روایتگری، جوهر رسانه است. باید مفاهیم اسلامی را در قالب داستان، فیلم، سریال، انیمیشن، مستند و روایتهای بومی بیان کرد، نه صرفاً مقاله و فتوا.
۳.۲. پرهیز از تحکم و تحقیر
نسل جدید با زبان اقتدار نمیپذیرد؛ با زبان اقناع، تجربه و احترام همراه میشود. رسانه باید از لحن تحکمآمیز بپرهیزد و «همراه» باشد، نه «بالاسر».
۳.۳. تفکیک اصول از سلیقهها
فرهنگ اسلامی را نباید با فرهنگ نهادها یا سلیقههای فردی اشتباه گرفت. دین، فراتر از ترجمههای جناحی یا قومگرایانه است. رسانه باید اسلام را از انحصار برهاند.
۴. حوزههایی از فرهنگ اسلامی که نیاز به بازتولید رسانهای دارند
خانواده اسلامی: با روایت عشق، مهر، گفتگو، تربیت فرزند و حل تعارضها
عدالت اجتماعی: با تمرکز بر مفاهیم مواسات، انفاق، دستگیری و مقابله با فقر
کرامت زن در اسلام: نه در قالب شعار، بلکه در قالب شخصیتسازی، گفتوگو و تصویر
محیطزیست در اندیشه اسلامی: ترویج مسئولیت انسان در برابر طبیعت
سبک زندگی مصرفگرایانه در برابر زیست توأم با قناعت
۵. رسانههای موفق در ترویج فرهنگی
از شبکههایی نظیر المنار، ایرانیوم یا برخی تولیدات فاخر داخلی مثل مستند «راز»، سریال «مختارنامه» و انیمیشنهای رضوی میتوان بهعنوان نمونههایی نام برد که توانستهاند مفاهیم عمیق اسلامی را با زبان تصویر و روایت عرضه کنند.
۶. آیندهنگری؛ رسانه اسلامی در دهه آینده
ترویج فرهنگ اصیل اسلامی، باید از شعار عبور کرده و به راهبرد کلان تبدیل شود. در این مسیر:
باید نهادهای رسانهای مستقل، مردمی و حرفهای تقویت شوند
باید به سواد رسانهای اسلامی بها داده شود
باید از فناوریهای نو (متاورس، هوش مصنوعی، رئالیسم دیجیتال) برای بسط این فرهنگ بهره گرفت
و باید از زبان هنر، طنز، پادکست، ویدئوهای کوتاه، بازیهای رایانهای و شبکههای اجتماعی بهعنوان ابزارهای اصلی استفاده کرد
جمعبندی:
فرهنگ اسلامی، تنها در نماز و روزه خلاصه نمیشود؛ بلکه در هر لبخند مهربان، در هر رفتار عادلانه، در هر پدر مسئول و مادر خردمند، در هر رفتار صادقانه و در هر تلاش برای آبادانی تجلی مییابد.
رسانه، اگر بخواهد نقش خود را در ترویج این فرهنگ ایفا کند، باید به رسانهای اخلاقمحور، روایتمحور، مردممحور و آیندهمحور تبدیل شود.
رسانه، اگر دلش به ایمان مردم گرم است، باید زبان دل مردم باشد؛ نه زبان فرامین و فتوای خشک.
فرهنگ اصیل اسلامی، در دل مردم جاریست. هنر رسانه، فقط آن است که به مردم یادآوری کند: «تو کیستی و کی میتوانی باشی.»
*روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل بین الملل
انتهای پیام/*