۱. «نه شرقی، نه غربی»؛ تفسیری فراتر از ژئوپلیتیک
این شعار، برخلاف تصوری سطحی، صرفاً بیانگر نوعی بیطرفی سیاسی در برابر ابرقدرتها نیست؛ بلکه حامل یک فلسفه عمیق مبتنی بر عزت، استقلال و عقلانیت است. سیاست نه شرقی و نه غربی، بیانیهای علیه سلطهپذیری است؛ چه از جانب شرقِ کمونیسم، چه از غربِ سرمایهداری لیبرال. این سیاست، خواهان یک مسیر سوم است: راهی بومی، اسلامی، ملی و انسانی.
۲. رسانه؛ خط مقدم تفسیر و تبیین استقلال
نقش رسانه در حفظ این سیاست حیاتی، تنها در گزارش دیدارهای دیپلماتیک یا تحولات بینالمللی خلاصه نمیشود. رسانه باید فهم عمومی از استقلال را عمق ببخشد و از افتادن در دام دوقطبیسازیهای سیاسی، تبلیغاتی و وابستگیساز جلوگیری کند.
۲.۱. استقلال در تفسیر اخبار جهانی
رسانه نباید تحلیلها و خط روایتهای جهانی را طوطیوار بازتاب دهد. رسانه مستقل باید از زبان خود برای تحلیل جهان استفاده کند، نه ترجمه واژگان واشنگتن و مسکو.
۲.۲. تقویت خودباوری ملی
هویتسازی رسانهای باید بر پایه اعتماد به نفس ملی بنا شود. الگوسازی، تبلیغات، گزارشهای توسعهای و حتی سوژهسازیهای فرهنگی باید برخاسته از بستر بومی باشد.
۳. تهدیدها علیه سیاست استقلال: از وابستگی رسانهای تا الگوبرداری فرهنگی
سیاست نه شرقی نه غربی، امروز بیشتر از عرصه سیاسی، در میدان رسانه و فرهنگ در معرض تهدید است.
الف. وابستگی به منابع خبری خارجی
رسانههایی که عمدتاً به نقل از خبرگزاریهای غربی یا شرقی میپردازند، خواسته یا ناخواسته در چارچوب تحلیلهای تحمیلی قرار میگیرند.
ب. الگوگیری از سبک رسانههای سلطهگر
بسیاری از رسانههای ما، به تقلید از قالبها، سوژهها، زاویههای دید و حتی فرمهای اجرایی رسانههای بیگانه روی آوردهاند؛ از فرمهای خبری CNN گرفته تا برنامهسازیهای BBC.
ج. تهیشدن از محتوای بومی
وقتی مخاطب احساس کند که رسانه داخلی نه زبان اوست، نه دغدغههایش را میفهمد، بهسرعت جذب رسانههای فرامرزی میشود که پرزرقوبرقترند اما مسموم.
۴. چگونه رسانه از استقلال حمایت کند؟
۴.۱. ساخت روایت مستقل از جهان
مهم نیست در کدام نقطه جهان چه اتفاقی میافتد؛ مهم این است که رسانه ما از چه زاویهای آن را روایت میکند. روایت مستقل یعنی داشتن زاویه دید ملی، تحلیل در خدمت منافع مردم، و دوری از دنبالهروی.
۴.۲. تقویت تولید محتوای راهبردی
محتوایی که عمیق، دقیق، پژوهشمحور و در عین حال جذاب باشد، تنها راه مقابله با نفوذ نرم رسانههای وابسته است.
۴.۳. تربیت نیروی رسانهای متعهد و مستقل
رسانهنگار اگر خود مرعوب قدرتهای شرق و غرب باشد، نمیتواند خط استقلال را ترسیم کند. روزنامهنگاری مستقل، نیازمند آموزش عمیق سیاسی، تاریخی و اجتماعی است.
۵. تجربه رسانههای مقاومت در جهان
از الجزیره در قطر تا تلهسور در آمریکای لاتین، رسانههایی ظهور کردهاند که به جای وابستگی، استقلال را در اولویت قرار دادهاند. تجربه این رسانهها نشان میدهد که میتوان در برابر دو قطب جهانی ایستاد و صدای متفاوتی بود.
جمعبندی:
در زمانهای که رسانهها بیشتر تریبون منافع قدرتهای جهانیاند تا زبان مردم، رسالت رسانه ایرانی خطیرتر از همیشه است. سیاست نه شرقی نه غربی، اکنون بیش از عرصه دیپلماسی، در میدان رسانه باید حفظ شود.
مقاومت رسانهای در برابر دو قطب فکری و فرهنگی جهان، نه یک انتخاب، که یک ضرورت برای بقای هویت و عزت ملی است. رسانهای که مستقل است، میتواند «صدای ملت» باشد، نه پژواک شرق و غرب. رسانهای که بومی میاندیشد، میتواند تمدنساز باشد؛ نه فقط خبرساز.
*مدیرمسئول ایصال نیوز
انتهای پیام/*