کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

به‌مناسبت هفته دفاع مقدس

خاطره‌ای از سردار شهید "مهدی باکری"

محاسبه نفس با تعارف یک کمپوت

زندگی نامه شهید , 4 مهر 1399 ساعت 10:43

جیره آن روز، کمپوت نبود. لبهای مهدی از فرط تشنگی خشک شده بود. کمپوت گیلاس تعارفش کردند. مهدی کمپوت را نخورد تا شنید به بسیجی ها کمپوت نداده اند...


یک روز گرم تابستان، شهید باکری (فرمانده دلاور لشکر ۳۱ عاشورا) از محور به قرارگاه بازگشت.

یکی از بچه ها که تشنگی مفرط او را دید، یک کمپوت گیلاس خنک برای ایشان باز کرد، مهدی قدری آن را در دست گرفت و به نزدیک دهان برد، که ناگهان چهره اش تغییر کرد و پرسید: امروز به بچه های بسیجی هم کمپوت داده اید؟

جواب دادند: نه، جزء جیره امروز نبوده.

مهدی با ناراحتی پرسید: پس چرا این کمپوت را برای من باز کردید؟

گفتند: دیدیم شما خیلی خسته و تشنه اید و گفتیم کی بخورد بهتر از شما!

مهدی این حرف ها را شنید، با خشم پاسخ داد: از من بهتر، بچه های بسیجی اند که بی هیچ چشمداشتی می جنگند و جان می دهند.

پاسخ شنید: حالا باز کرده ایم، بخورید و به خودتان این قدر سخت نگیرید.

مهدی با صدای گرفته ای به آن برادر پاسخ داد: خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی!

انتهای پیام/*
 


کد مطلب: 12153

آدرس مطلب :
https://www.isalnews.ir/fa/report/12153/خاطره-ای-سردار-شهید-مهدی-باکری

ایصال نیوز
  https://www.isalnews.ir