plusresetminus
تاریخ انتشارسه شنبه ۲۴ دی ۱۳۹۸ - ۰۹:۳۷
کد مطلب : ۷۰۳۹

سازمان همکاری اسلامی؛ استفاده از پتانسیل‏ها و ظرفیت‏‏ها

مجتبی عبدالنوری
بررسی عملکرد و کارکرد سازمان همکاری اسلامی، این واقعیت را به اثبات می‏ رساند که سازمان در زمینه حل مسالمت‏‏ آمیز اختلافات کشورهای عضو پیشرفت‏ ها و موفقیت‏ های شایان توجهی به دست نیاورده است.
سازمان همکاری اسلامی؛ استفاده از پتانسیل‏ها و ظرفیت‏‏ها
سازمان همکاری اسلامی (OIC)، دومین سازمان بین دولتی پس از سازمان ملل متحد است که با عضویت از ۵۷ کشور به گسترش بیش از چهار قاره است. سازمان، صدای جمعی جهان اسلام و تضمین برای حفاظت و حمایت از منافع جهان اسلام در روح ترویج صلح بین‌المللی و هماهنگی میان افراد مختلف جهان است.

سازمان بر ‏اساس تصمیم اجلاس تاریخی که در رباط، پادشاهی مغرب در ۲۵ سپتامبر ۱۹۶۹ برگزار شد به عنوان یک نتیجه از آتش‌سوزی جنایی مسجد‏الاقصی در اشغال بیت‌المقدس تاسیس شد. نام این سازمان از زمان تاسیس در سال ۱۹۶۹ تا سال ۲۰۱۱ سازمان کنفرانس اسلامی بود و سپس به سازمان همکاری اسلامی تغییر یافت. نشست سران هر ۳ سال یک بار و در پایتخت یکی از کشورهای اسلامی عضو برگزار می‌شود. کشورهایی که این کنفرانس را برگزار می‌کنند به مدت سه سال ریاست آن را بر عهده می‌گیرند.

کشورهای اسلامی که بخش عمده از جهان را تشکیل می‎دهند با مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی عمده‎ای روبه‏ رو هستند. چنان‏که وجود تنوع مذهبی، نژادی، زبانی، قومی و قبیله ‏ای زمینه‏‏ ساز اختلافات و بی ‏ثباتی در برخی از کشورهای اسلامی شده و هزینه‏ های زیاد اقتصادی و اجتماعی را بر این کشورها و همسایگان آنها تحمیل کرده است.

مسئله ‏ای که مانع توسعه و گسترش روابط میان کشورهای اسلامی شده و زمینه را برای مداخله قدرت‏های خارجی فراهم ساخته است. براین اساس، یکی از اولویت‏های مهم سازمان همکاری اسلامی، زمینه ‏سازی جهت گفت‏ وگو و همکاری مشترک و تلاش برای رفع تشنج و حل مسالمت‏ آمیز اختلافات میان کشورهای عضو سازمان بوده است.

چنان‏که سازمان همکاری اسلامی نهادی است که بالقوه می‎تواند گره‎گشای بسیاری از مشکلات کشورهای اسلامی در این راستا باشد. در این میان مسئله‎ای که باید مورد توجه قرار گیرد آن است که چرا علی‎رغم قدرت وتوانایی بالقوه سازمان همکاری اسلامی برای حل مشکلات کشورهای عضو، این سازمان نقشی فعال و تاثیرگذار در جهت حل مسالمت‏ آمیز اختلافات کشورهای اسلامی نداشته و از پتانسیل‏ ها و ظرفیت‏ های خود در این زمینه به درستی بهره نبرده است؟

بررسی عملکرد و کارکرد سازمان همکاری اسلامی، این واقعیت را به اثبات می‏ رساند که سازمان اگر چه در زمینه همکاری‏های فنی و هماهنگی سیاسی کشورهای عضو موفقیت‏ هایی کسب کرده، با این وجود در زمینه حل مسالمت‏‏ آمیز اختلافات کشورهای عضو پیشرفت‏ ها و موفقیت‏ های شایان توجهی به دست نیاورده است، چنان‏که در جنگ عراق علیه ایران تلاش‏ های سازمان برای حل و فصل مسئله، به دلیل موضع یک‏ جانبه و صرفا حمایتی از دولت عراق به نتیجه نرسید. کما اینکه در مورد اختلاف بین سنگال و موریتانی سازمان ساکت ماند.

همچنین در اشغال کویت توسط عراق، تلاش موثری از سوی سازمان جهت خاتمه درگیری صورت نگرفت و فقط بر پایبندی عراق به قطعنامه‏‏ های شورای امنیت سازمان ملل متحد تاکید شد. در مورد جنگ داخلی افغانستان و بوسنی و هرزگوین و بحران بالکان نیز هر‏چند سازمان دست به اقداماتی زد اما با دخالت‏ های ناتو و آمریکا به حاشیه رانده شد. در بحران ‏های مسلمانان کشمیر در هند، تیمور شرقی در اندونزی و میندانائو در فیلیپین نیز سازمان همکاری اسلامی اقدامات عادلانه و کارآمدی در جهت پایان دادن به منازعه و اختلافات و حمایت از حقوق پایمال شده‏ ای که مورد تجاوز قرار گرفته بود انجام نداد و تصمیم‏ گیری سازمان بیشتر به صورت اعلامیه و یک نظاره ‏گر بوده است.

در این راستا، مسئله‎ای که باید مورد توجه قرار گیرد آن است که چرا علی‎رغم این قدرت و توانایی سازمان همکاری اسلامی برای حل مشکلات کشورهای عضو، این سازمان نقشی فعال و تاثیرگذار در جهت حل مسالمت‏ آمیز اختلافات کشورهای اسلامی نداشته و از پتانسیل‏ ها و ظرفیت‏ های خود در این زمینه به‏ درستی بهره نبرده است؟

برخی عوامل به نوعی توجیه‏کننده عدم موفقیت سازمان در زمینه برقراری صلح و امنیت در منطقه و کشورهای عضو است. عواملی از قبیل:

الف) فقدان چارچوب قانونی و ضمانت اجرایی برای مصوبات سازمان همکاری اسلامی:

منشور سازمان همکاری اسلامی فقط بر همکاری در حل مسالمت ‏آمیز اختلافات و صلح بین اعضاء تصریح می ‏کند، در حالی که فاقد ضمانت اجرا برای قطعنامه‏ ها و مصوبات خویش است.

به عبارتی دیگر، سازمان همکاری‏ های اسلامی مانند سازمان ملل متحد، ابزاری مانند شورای امنیت را در اختیار ندارد که قطعنامه‏ های لازم‏ الاجرای خود را به مرحله عمل برساند.

ب) اختلافات و منازعات میان کشور های عضو

سازمان همکاری اسلامی از مجموعه کشورهای ناهمگن و نامتوازن در عناصر مادی، ارزش‏ های سیاسی و فرهنگی تشکیل شده است، در نتیجه وجود اختلاف میان کشور های اسلامی و بعضا وجود تضاد دیدگاه میان آنها که قطعا از نگرش‏ های سیاسی تناقض در تامین منافع ایجاد می ‏شود، از کارآیی سازمان همکاری اسلامی کاسته است. برآورد تحولات جهان اسلام از پایان جنگ جهانی دوم تا به امروز، نشان می‏ دهد که ملل اسلامی و به‏ ویژه دولتمردان آنان هیچ‏‏‏گاه به مانند امروز شاهد تفرق و چند‏دستگی نبوده‏ اند.

ج) وجود اتحادیه ‏های درون‏ سازمانی:

کشورهای عربی خود را به عنوان بنیان‎گذاران سازمان و تامین‏ کننده بودجه سازمان همکاری اسلامی می‏‏‏ دانند. این کشورها با تشکیل اتحادیه ‏های درون ‏سازمانی از سازمان همچون ابزاری برای پیاده کردن برنامه‎های تصویب شده در اتحادیه عرب استفاده می‎کنند. به همین خاطر است که کشورهای عربی در مناقشاتی که با دیگر کشورها دارند، از اهرم مالی استفاده می‎کنند و سازمان را وادار به در پیش گرفتن مواضع غیر‏عادلانه می‎کنند.

د)تاکید بیش از حد بر حاکمیت ملی و رقابت بر سر کسب قدرت بیشتر بین اعضاء:

سازمان همکاری اسلامی هم مانند سایر سازمان‏ های بین المللی گرفتار رقابت بر سر کسب قدرت بیشتر است. سازمان همکاری اسلامی اگر منافع جمعی اکثریت مسلمانان را در نظر بگیرد در آن زمان دارای یک هویت مستقل می‏ شود. ولی زمانی که تحت تاثیر رقابت های عربستان، ترکیه، ایران، مالزی و سایر کشورهای مسلمان ذی‏‌نفوذ قرار می‏ گیرد دیگر نمی ‏تواند هویت مستقل داشته باشد و در نتیجه عملکرد آن تحت تاثیر منافع بازیگران اصلی قرار می ‏گیرد.

ه) فقدان روزآمدی ساختار و اهداف سازمان همکاری اسلامی :

سازمان کنفرانس اسلامی دارای ساختاری بسیار اولیه است و توانایی و آمادگی برای رویارویی برای پدیده ‏های قرن بیست ‏و یکم ‏را ندارد. تطبیق سازمان کنفرانس اسلامی با انتظارات جهان اسلام و همچنین تطبیق با تحولات نوین بین‏المللی، همراه با ارائه یک راهبرد مناسب، عرصه‏های مهمی هستند که ضرورت بازنگری و به‏ روز رساندن اقدامات این سازمان برای تامین منافع ۵/۱ میلیارد مسلمان را ضروری می ‏سازد.

براین اساس، اگر چه سازمان مدعی است از زمان تاسیس خود در سال 1969 همت خود را معطوف به گفت ‏و گوی بین دول عضو و حل ‏و‏ فصل مسالمت‏ آمیز اختلافات، صلح جهانی، ثبات، سازگاری، امنیت و توسعه کرده است ولی امروزه بسیاری از بحران ‏ها و منازعات در مناطق اسلامی وجود دارد که نشان می ‏دهد سازمان کارنامه موفقی در تحکیم صلح و ظرفیت‏ سازی زمینه گفت‏وگوی عادلانه بین کشورهای عضو نداشته است. چنان‏که در بحران ‏های کنونی منطقه‏ ای سازمان به جای در نظر گرفتن منافع و مصالح عمومی جهان اسلام، بیشتر با سیاست‏ های دولت میزبان سازمان همگام شده است.

انتهای پیام/*
۰
مرجع : ابتکار
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما