plusresetminus
تاریخ انتشارسه شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸ - ۱۰:۳۱
کد مطلب : ۶۲۱۱

پشت پرده فتنه عراق و لبنان 

حسن هانی زاده*
وحشت آمریکا و رژیم صهیونیستی در واقع از این بود که حزب‌اللهی دیگر در عراق شکل بگیرد و لذا کوشیدند تا تنور داغ است، حشد الشعبی و ایران را از صحنه تعاملات سیاسی - امنیتی این کشور حذف کنند.
پشت پرده فتنه عراق و لبنان 
تحولات روزها و ماه‌های اخیر لبنان و عراق، سناریویی واحد به قلم آمریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی و در چارچوب ضربه زدن به محور مقاومت، قابل‌تجزیه و تحلیل است. شرایط لبنان با توجه به نقش این کشور در مناسبات منطقه، دارای پیچیدگی‌های بسیار بوده و حذف حزب‌الله لبنان و جریان 8 مارس از عرصه سیاسی این کشور، در کانون توجهات طراحان این توطئه قرار داد.

 محمل این برنامه نیز اوضاع نابسامان اقتصادی لبنان و شرایط شکننده‌ای است که عروس خاورمیانه طی دو سال اخیر با آن مواجه شد؛ به‌این‌ترتیب که «لیر» (واحد پول لبنان) جایگاه خود را تا اندازه‌ای از دست داد و حجم بدهی‌های این کشور به بیش از 85 میلیارد دلار بالغ شد.

 از سوی دیگر، بعد از بروز اختلاف میان «محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان و «سعد الحریری»، نخست‌وزیر سابق لبنان، بازداشت چندروزه وی در جریان سفر به عربستان، ریاض و واشنگتن کمک‌های مالی خود را به بیروت قطع کردند. به‌این‌ترتیب، مقدمات ساقط کردن دولت حریری از دو سال قبل فراهم‌شده بود، چراکه پس از اختلاف‌نظر حریری با بن سلمان و گروگان‌گیری این مقام بلندپایه، نخست‌وزیر لبنان به سمت مقاومت گرایش پیدا کرد. 

حزب‌الله نیز در مقابل، پیش و پس از استعفای حریری، حامی دولت لبنان تا انتخاب کابینه جدید برای انجام مسئولیت‌هاست و از همه طرف‌ها می‌خواهد که این رویه را در پیش گیرند. این جرم کوچکی در نظر آمریکا و عربستان نیست و این دو کشور با همدستی و هم‌داستانی با یکدیگر، بالاخره موفق شدند تا حریری را از حکومت برکنار کنند.
تلاش آمریکا برای برکناری دولت مستقر لبنان، ناظر به جاه‌طلبی واشنگتن برای استیلای نظامی بر این کشور و تحقق رؤیای خلع سلاح لبنان نیز هست. آمریکا اعلام کرده که کمک‌های نظامی خود را با شرط و شروط در اختیار لبنان قرار خواهد و انکار هم نمی‌کند که هدف این کمک‌ها، تقویت ارتش لبنان در برابر سلاح حزب‌الله و بر هم زدن راهبرد «ارتش، ملت و مقاومت» است. 

فارغ از مواضع ارتش لبنان و رویکردش درباره کاخ سفید، تلاش واشنگتن این است که این نهاد نظامی را به کمک‌های خود وابسته نگه دارد تا از آن برای تکمیل پازل خود در لبنان استفاده کند.

در عراق نیز تلاش مشابهی در جریان است. «عادل عبد المهدی» نخست‌وزیر مستعفی این کشور  یک سال است که  عهده‌دار این مسئولیت بود و طی این مدت، با فشار بیش از حدی از جانب آمریکا برای کاهش سطح روابط بغداد – تهران رو به رو شد. عبدالمهدی به گسترش روابط همه‌جانبه با ایران معتقد و یکی از مقامات عراقی بود که به واقع، ایران را شریکی راهبردی برای خود می‌دانست.

 او در اردیبهشت سال جاری در دیدار با سفرای آمریکا، انگلیس و فرانسه تأکید کرد که عراق، بخشی از تحریم‌های آمریکا علیه ایران نیست و از ضرورت تعمیق روابط با تهران سخن به میان آورد. شاهد این مدعا آن است که «مایک پنس»، معاون رئیس‌جمهور آمریکا در سفر اخیر خود به پایگاه‌های نظامی پنتاگون در عراق، صراحتاً از نفوذ ایران در این کشور ابراز نگرانی کرد.

به همین دلیل، سفارت آمریکا از همان روزهای نخست، پروژه‌ای را برای مصادره مطالبات مردم و انحراف خواسته‌های آن‌ها به‌سوی مخالفت با جمهوری اسلامی طراحی کرد. جاسوسخانه واشنگتن در عراق، عوامل سابق حزب بعث و برخی گروه‌ها را کدبندی کرد و دست به یارگیری جدیدی زد تا آشوب‌های اخیر را به راه بیندازد. آنچه در هفته‌های اخیر رخ داد، به‌ویژه تعرض به کنسولگری ایران و به آتش کشیدن مرکز دیپلماتیک ایران در نجف اشرف، نشان می‌دهد که عوامل پشت پرده وابسته به واشنگتن در طمع تخریب روابط دیرینه ایران و عراق دست به این اقدام زده‌اند.

این در حالی است که تفاوت غائله عراق با لبنان در این است که حزب‌الله در لبنان، یک حزب بسیار قدرتمند است که شاخه سیاسی و نظامی دارد و اکثریت پارلمان را از آن خود کرده است اما مقاومت عراق که در کسوت حشد الشعبی (بسیج مردمی) فعالیت می‌کند، نوپاست و از جریان سازی سیاسی در این کشور برخوردار نیست. حشد الشعبی شامل 11 گروه مقاومت بسیار قدرتمند است و سیگنال‌هایی به آمریکا و رژیم صهیونیستی ارسال نمودند که آن‌ها را وحشت‌زده کرد. این نیروی مقاومت در آبان 95 اعلام کرد که پس از ختم غائله داعش، آماده است که برای مبارزه با تروریست‌ها به سوریه برود. 

پس از ریشه‌کن شدن تکفیری‌ها در عراق و تثبیت مواضع حشد الشعبی، رژیم صهیونیستی پایگاه‌های نظامی این گروه را هدف قرار داد و آمریکا هم با بازگشایی گذرگاه مرزی قائم – بوکمال میان عراق و سوریه مخالفت کرد. 

وحشت آمریکا و رژیم صهیونیستی در واقع از این بود که حزب‌اللهی دیگر در عراق شکل بگیرد و لذا کوشیدند تا تنور داغ است، حشد الشعبی و ایران را از صحنه تعاملات سیاسی - امنیتی این کشور حذف کنند. این دغدغه عمیق زمانی تشدید شد که یمن نیز مواضع ضد صهیونیستی خود را آشکار و اعلام کرد که آماده حمله به عمق اسرائیل است.
با این حال، آمریکا، رژیم صهیونیستی و گاوهای شیرده غرب آسیا دیر به فکر مهار حشد الشعبی افتاده‌اند.

این گروه مقاومت به چند دلیل در عراق ریشه دوانده و همانند حزب‌الله به درختی تناور تبدیل‌شده است. اول اینکه، بدنه این جنبش جهادی از مردم است و گروهی که از مردم برخاسته باشد، افول و زوال ندارد. دوم، حمایت مرجعیت از حشد الشعبی است که امنیت این کشور را تضمین کرده. سوم، قرار گرفتن بسیج مردمی در چارچوب قانونی عراق و چهارم، دستپاچگی ترامپ و پمپئو از هرگونه تحرک این گروه در عراق، به‌ویژه پس از ساقط شدن پهپاد متجاوز آمریکا است که نگرانی زاید الوصف کاخ سفید از دست برتر این گروه را نمایان می‌کند.

به هر حال، دوران تعیین تکلیف آمریکا در مقدرات این دو کشور به پایان رسیده و اینکه اراذل اجاره‌ای را برای ساقط کردن دولت عراق بکار گرفتند و اعتراضات کارناوالی را در لبنان شکل دادند، ثابت می‌کند که جایگاه مقاومت در غرب آسیا تثبیت‌شده و تحرکاتی این چنینی، جز به آبدیده‌تر شدن مقاومت و کسب تجربه در دفع جنگ نرم منجر نخواهد شد.

*تحلیلگر مسائل بین الملل

انتهای پیام/*
۴
مرجع : حمایت
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما