plusresetminus
تاریخ انتشاردوشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۰:۲۱
کد مطلب : ۳۸۲۷

تشخيص مصلحت بفرماييد!

مسعود پيرهادی
هزار و چهارصد و سي سال سفر کنيم. دو فقيه، دو اسلام شناس، دو قاضي القضات، فارغ از قضاوت راجع به آنان، اصلا کارشان تشخيص مصلحت‌ها و صلاحيت‌هاست، از مصلحت نظام تا مصلحت و صلاحيت کانديداها و حتي رهبر مملکت؛ اما نکته شگفت‌انگيز ماجرا اينجاست که در سخنراني و نامه‌نگاري خود نمي‌دانند، مصلحت را به مقتل مي‌برند.
تشخيص مصلحت بفرماييد!
الحمدلله الذي جعلنا من المتمسّکين بولاية اميرالمؤمنين و الائمة عليهم السّلام.
برويم به سال ۱۰ هجري قمري و حجة الوداع؛ پيامبر خدا صلي الله عليه و آله از جبرئيل درخواست مي کنند از خدا بخواهد تا ايشان را از ابلاغ وصايت اميرالمؤمنين عليه السلام معاف بدارد؛ زيرا از کمي متقين و زيادي منافقين و فساد ملامت‌کنندگان و حيله‌‏هاي مسخره‌کنندگانِ اسلام اطلاع دارند اما با وجود اين مي دانند خداوند از ايشان راضي نمي‌‏شود مگر آنچه در حق علي بر او نازل کرده ابلاغ نمايند.

«يا اَيهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيکَ مِنْ رَبِّکَ وَ انْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَالله يَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ؛ اي پيامبر برسان آنچه ـ در حق علي ـ از پروردگارت بر تو نازل شده و اگر انجام ندهي رسالت او را نرسانده‌‏اي و خداوند تو را از مردم حفظ مي‏‌کند.»

سپس پيامبر خدا (ص) محکم، قاطع و مستظهر به وعده الهي فرمود: «اي مردم، اين مطلب را درباره او بدانيد و بفهميد و بدانيد که خداوند او را براي شما صاحب‌اختيار و امامي قرار داده که اطاعتش را واجب نموده است بر مهاجرين و انصار و بر تابعين آنان به نيکي و بر روستايي و شهري و بر عجمي و عربي، و بر آزاد و بنده و بر بزرگ و کوچک و بر سفيد و سياه. بر هر يکتاپرستي حکم او اجرا شونده و کلام او مورد عمل و امر او نافذ است. هر کس با او مخالفت کند ملعون است و هر کس تابع او باشد و او را تصديق نمايد مورد رحمت الهي است. خداوند او را و هر کس را که از او بشنود و او را اطاعت کند آمرزيده است.»

از فرازهاي ديگر خطبه غدير در اينجا مي گذرم، اما شيعيان و محبان اميرالمؤمنين (ع)، لااقل در اين ايام نگذرند. آيات قرآن، تأکيدات صريح پيامبر (ص) در غدير، بشارت و انذار بي بديل و خلاصه هر چه در توان ايشان بود به کار گرفته شد، اما پس از ماجراي غدير با آن عظمت و بيعت مسلمانان، تنها هفتاد روز بعد، شد آنچه شد؛ سقيفه به پا شد و امر خدا و تأکيد رسول خدا به کناري نهاده شد و علي (ع) بالاجبار، بنا به «مصلحت» و براي بقاي اسلام، سکوت پيشه کردند؛ سکوتي به طول بيست و پنج سال.

آن علي (ع) بود و مسئله هم ولايت، امامت و وصايت بعد از پيامبر (ص) بود؛ مسئله‌اي که هدايت بشريت را تحت الشعاع قرار مي‌داد. 

هزار و چهارصد و سي سال سفر کنيم. دو فقيه، دو اسلام شناس، دو قاضي القضات، فارغ از قضاوت راجع به آنان، اصلا کارشان تشخيص مصلحت‌ها و صلاحيت‌هاست، از مصلحت نظام تا مصلحت و صلاحيت کانديداها و حتي رهبر مملکت؛ اما نکته شگفت‌انگيز ماجرا اينجاست که در سخنراني و نامه‌نگاري خود نمي‌دانند، مصلحت را به مقتل مي‌برند.

آقايان! شأن شما که جاي خود، جايگاه بزرگتر از شما نيز بالاتر از اسلام نيست، فلذا تشخيص مصلحت فرموده و بيش از اين دشمن شادمان نکنيد. تمسک به ولايت اميرالمؤمنين که شکرش را ابتداي متن به‌جا آورديم يعني همين تشخيص مصالح؛ يعني خود را سپر اسلام کنيم نه بالعکس.

انتهای پیام/*
۲
مرجع : رسالت
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما