plusresetminus
تاریخ انتشارپنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۰:۲۶
کد مطلب : ۲۰۸۳

نجفی خیلی زود قضاوت شد

فرصت و بهانه برای تسویه‌ حساب‌های سیاسی همیشه هست اما بد نیست تا زمان معلوم شدن زوایای پنهان و ابهام‌های این پرونده، به این نکته هم فکر کنیم که بر سر محمدعلی نجفی از زمان استعفا از شهرداری پایتخت تا زمان وقوع فاجعه چه گذشته است؟
نجفی خیلی زود قضاوت شد
روزنامه ایران در شماره امروز (پنج شنبه) خود نوشت؛ محمدعلی نجفی، شهردار اسبق تهران و از مدیران با سابقه نظام در فضای سیاست‌زده ایران خیلی زود «قضاوت» شد. نه زودتر از آنکه کار به دادگاه و حکم قاضی برسد بلکه قبل از معرفی خود و اعتراف به قتل همسر دومش میترا استاد. نشانه‌های این قضاوت زودهنگام ابتدا در سطحی بسیار وسیع در فضای مجازی و برخی خبرگزاری‌ها و سایت‌ها دیده شد و صبح دیروز هم صفحات بسیاری از نشریه‌ها را به خود اختصاص داد. بخواهیم یا نخواهیم نام نجفی را نمی‌شود از سیاست فاکتور گرفت. وزیر علوم دولت میرحسین موسوی بوده، از بنیانگذاران حزب کارگزاران سازندگی و وزیر آموزش و پرورش دولت‌ هاشمی رفسنجانی بوده، رئیس سازمان برنامه و بودجه دولت خاتمی بوده، عضو شورای شهر تهران و شهردار پایتخت بوده است. از سال 1359 یعنی دو سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با ریاست بر دانشگاه صنعتی اصفهان وارد چرخه مدیریتی نظام شده است. به هر روی او همواره یکی از چهره‌های شاخص جریان سیاسی اصلاح‌طلب  بوده است. اما همه اینها آیا  مجوزی اخلاقی و حرفه‌ای هست که ماجرای قتل همسر دومش را به جریان سیاسی او پیوند زد؟ و اساسی‌تر اینکه اتفاق حادث شده آیا بهانه مناسبی برای تسویه‌حساب‌های سیاسی است؟ کاری که از سوی برخی رسانه‌ها انجام گرفت. گویی برخی از این رسانه‌های مقابل اصلاحات سال‌هاست منتظر بدیل تیتر «شلیک به مغز اصلاحات» بعد از ترور سعید حجاریان بودند تا بالاخره  تیتر بزنند «شلیک به قلب اصلاحات!» در رأس همه، صدا و سیما هم گویی هر چه آموخته و دانش رسانه‌ای درباره پوشش خبرهای مهم داشت، همه را یکجا برای ماجرای ساختمان «آرمیتا» خرج کرد و این سؤال را به اذهان متبادر کرد که اگر جای نجفی اصلاح‌طلب یک چهره سیاسی اصولگرا قرار داشت هم همین پوشش خبری را شاهد بودیم؟
این البته مختص به رسانه‌های رقیب نبود و بعضی از رسانه‌های اصلاح‌طلب هم دچار همین قضاوت زودهنگام شدند و آن را فرصتی برای تسویه‌حساب سیاسی درونی خود دانستند.  سخن این نیست که ماجرای آقای نجفی هیچ پیوندی با سیاست نداشته یا نخواهد داشت چنانکه توضیحات مقدماتی دیروز او چه بسا این پیوندها را تقویت هم بکند. نکته قابل تأمل اما در تلاش‌ها برای بهره‌برداری‌های سیاسی است قبل از آنکه ابهام‌ها و سؤال‌ها در دادگاه و در محضر قاضی طرح شود، انگیزه‌های شخصی، مختصات جرم واقع شده، وضعیت خانوادگی و روحی مرتکب قتل و... معلوم شود. اینکه چهره بودن نجفی زمینه‌ساز این برجسته‌سازی‌ها و قضاوت‌های زودهنگام شده اگر هم قابل توجیه باشد اما گریزی از این نیست که همه ما باید بپذیریم این اتفاق برای هر کس دیگری فارغ از گرایش سیاسی‌اش ممکن است حادث شود و لذا شایسته بود که ماجرای این قتل را در مختصات خودش ببینیم.
این پرونده یک قاتل دارد و یک مقتول و شاید چندین سؤال و چرایی که باید منتظر روشن شدن آنها بمانیم. بدون تردید محمدعلی نجفی وقتی در دادگاه حاضر می‌شود، اینکه وزیر چه کسی بوده یا گرایش و سابقه سیاسی‌اش چه بوده است، تأثیری در رأی دادگاه و نگاه قاضی نخواهد داشت. او برای یک اقدام کاملاً شخصی محاکمه خواهد شد. فرصت و بهانه برای تسویه‌حساب‌های سیاسی همیشه هست اما بد نیست تا زمان معلوم شدن زوایای پنهان و ابهام‌های این پرونده، به این نکته هم فکر کنیم که بر سر محمدعلی نجفی از زمان استعفا از شهرداری پایتخت تا زمان وقوع فاجعه چه گذشته است؟ حلقه دوستان و همکاران متعدد او در این یک‌سال و چند ماه آیا سراغی از رفیق قدیمی گرفته‌اند؟
یا به این جمله حسام‌الدین آشنا فکر کنیم که گفته است: «سیاست‌پیشگان نیازمند کسب مشاوره مستمر از روانشناسان و مربیان متبحر و مورد اعتماد هستند. سلامت روانی و معنوی قدرتمداران بشدت در خطر است. از قدرت رانده‌شدگان بیش از پیش آسیب‌پذیرند.»  
انتهای پیام/*
۱۱
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما