plusresetminus
تاریخ انتشارچهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۸ - ۲۰:۰۹
کد مطلب : ۲۰۷۳
در گفت و گو با اعتماد مطرح شد

محمد مهاجری: گروه‌هایی که یک زمان حجت مردم بودند، امروز دیگر مورد رجوع نیستند

سرمایه اجتماعی در شرایط کنونی در معرض خطر قرار گرفته است
باید این واقعیت را پذیرفت که در جامعه، اعتماد به مسؤولان کم شده و باید شفافیت در امور را به صورت جدی‌تر و پررنگ‌تر در دستور کار قرار بدهیم. در عین حال، اعتماد مردم به نظام، مساوی با اعتماد به مسؤولان نیست و نباید حیثیت نظام را به مسؤولان گره بزنیم. بله اگر هر شخص مسؤولی در هر کسوتی دچار مفسده شد، باید مورد برخورد شفاف قرار بگیرد.
محمد مهاجری: گروه‌هایی که یک زمان حجت مردم بودند، امروز دیگر مورد رجوع نیستند
محمد مهاجری، فعال سیاسی و رسانه‌ای اصولگرا در گفت‌وگویی به ریشه‌یابی پرونده بابک زنجانی پرداخته و معتقد است با وجود اینکه فساد زنجانی در دولت اصولگرایان بوده، اما تلاش کردند تا با انتساب او به دولت‌های اصلاح‌طلب دامن خودشان را پاک کنند.

سال‌هاست پرونده بابک زنجانی مطرح و حتی منجر به صدور حکم شده است. با این حال هنوز نه تکلیف بدهی او روشن شده است و نه تکلیف اجرای حکم. این روند پس از صدور حکم چرا تا این حد طولانی شده است؟
من دسترسی به پرونده ندارم و از محتوای آن، بیش از آنچه در رسانه‌ها مطرح شده، خبر ندارم. اما با این حال، تصور من بر این است که از دید دستگاه قضائی، این مساله تمام شده و حکم آن هم صادر شده است. قوه قضائیه در تلاش است تا اموالی که زنجانی به صورت غیرقانونی در تصرف خود قرار داده، احیا کند. این مساله هم طبیعی است که مجرمی که از نیت دادگاه اطلاع یافته، بخواهد با دادن آدرس قلابی، روند رسیدگی به پرونده را طولانی کرده و به اصطلاح برای خود زمان بخرد. با این حال، برداشت من این است که اعدام بابک زنجانی، بدون احیای اموال مورد تصرف وی نمی‌تواند چندان کار مفیدی تلقی شود.

تفاوت اجرای حکم بابک زنجانی با سایر سلاطین فساد را در چه می‌دانید؟ به عنوان نمونه، روند رسیدگی به وضعیت پرونده وحید مظلومین به سرعت طی شد و همچنان پس از گذشت چند سال شاهد به نتیجه نرسیدن پرونده زنجانی هستیم.

به نظر من، داستان بابک زنجانی با سایر مفسدین از این جهت متفاوت است که او به صورت اختاپوسی به سیستم اقتصادی ورود کرده و ریشه دوانیده بود و در عین حال، افراد زیادی را نیز به دامان فساد کشاند. مثلاً در دوران دولت احمدی‌نژاد به اسم دور زدن تحریم‌ها، کلاه سر مملکت گذاشت و از حسن اعتماد مسؤولان سوءاستفاده کرد. از این‌رو، روند رسیدگی به پرونده او نیز طولانی شده است. البته من‌نمی‌گویم که این روند طولانی، اساساً خوب بوده یا بد، اما معتقدم با توجه به گستره فسادی که داشته، این روند فرسایشی شده است.

اصولگرایان با انتساب بابک زنجانی به دولت‌های قبل از خود تلاش می‌کردند از او اعلام برائت کنند. اما در عین حال در پیگیری پرونده او هیچ وقت پیشقدم نبودند و در مورد او سکوت کردند. علت این تناقض در چیست؟

با بخشی از برداشت شما در آنجا که از تلاش اصولگرایان برای انتساب زنجانی به دولت و کارگزاران صحبت کردید، موافق هستم. به هر حال، ما بخواهیم یا نخواهیم، فساد بابک زنجانی از دولت منتسب به جریان اصولگرا آغاز شده است، منتها اصولگرایان از آنجا که به دولت احمدی‌نژاد علقه دارند، در تلاش هستند که موضع تدافعی گرفته و دامن خود را از این فساد پاک نگه دارند. از همین‌رو، به اصطلاح پاتک زدند و گفتند که زنجانی از مرحوم هاشمی‌رفسنجانی لوح تقدیر گرفته و این در حالی بود که خودشان هم می‌دانستند این حرف اساساً ارزش قضائی و حقوقی نداشت.

نمونه‌های دیگری در ذهن دارید؟

اصولگراها در هر فسادی که به نوعی به این جریان برگردد، به سرعت ما به‌ازای مقابل آن را در جناح رقیب پیدا کرده و روی آن مانور می‌دهند. مثلاً در جریان ماجرای مشایی، مدام عنوان می‌شد تا مادامی که این فرد، پسر خوبی بوده ما به او علاقه داشتیم و حالا که به عنوان نمونه به انحراف رفته، هیچ ربطی به ما ندارد! در حالی که به نظر من، مشایی هیچ تفاوتی در مواضع اعتقادی و سیاسی خود در هیچ برهه‌ای نداشته است. همان‌طور که به نظر من احمدی‌نژاد سال ۸۲ و۸۳ با احمدی‌نژاد ۹۸، هیچ تفاوتی نکرده و همان فرد سابق است، مشایی هم همان فرد سابق است. اصولگرایان برای اینکه دامن خود را از این ماجرا پاک کنند، مثلاً عنوان می‌کنند که مشایی با جریان اصلاح‌طلب همراه بوده یا مسائلی از این دست که بیشتر برای خنده خوب است.

در ابتدای پاسخ به سوال قبل، اشاره داشتید که با بخشی از مساله موافق هستید.

بله! اما درباره بخش دیگر سوال که اشاره به عدم پیگیری اصولگرایان درباره ریشه‌های فساد پرونده بابک زنجانی داشت، نظر من این است که اتفاقاً، جریان اصولگرا در نحوه پوشش اخبار و نگارش مقالات و یادداشت‌ها، به دنبال ریشه‌یابی پرونده بود و به دنبال این سوال که زنجانی اساساً چگونه به اینجا رسید.

در شرایط کنونی، برای اجرای حکم بابک زنجانی موضوعیتی قائل هستید؟

به نظر من، اجرای حکم زنجانی دو کارکرد قابل توجه خواهد داشت. یکی کارکرد بازدارندگی است، به این معنا کسانی که در معرض چنین فسادهایی باشند، از احکام اینچنینی صادر شده به نوعی بترسند. دوم اینکه، جامعه باید به یک اقناع برسد فردی که چند ده هزار میلیارد تومان از بیت‌المال ارتزاق کرده به حکم قانون مجازات شود، چرا که حتی حکم حبس ابد هم جامعه را اقناع نخواهد کرد.

سوالات جامعه از نظر شما در این باره چیست؟

مردم پس از اجرای حکم اعدام سلطان سکه عنوان کردند که این حکم اجرا شده، اما با اعدام او، قیمت سکه در بازار ارزان شده است؟ در رابطه با زنجانی هم، معتقدم که این سوال در ذهن جامعه وجود دارد که اگر این شخص اعدام شود، فساد در کشور از بین خواهد رفت؟

پس اساساً، تفاوت پرونده‌ای مانند سلطان سکه با پرونده زنجانی را در چه می‌بینید؟

اگر سلطان سکه مثلاً، ظرف یک ماه اعدام شد و حکم زنجانی هنوز اجرا نشده، به عقیده من به همان بخش مورد اشاره، یعنی بازنگرداندن سرمایه‌های بیت‌المال است. از این جهت این دو پرونده فرق دارند.

نقش رسانه‌ها را در این بین چگونه می‌بینید؟

به عقیده من، ما رسانه‌ها باید جامعه را آماده اجرای حکم مجازات کرده و بستری را برای باورپذیری آن ایجاد کنیم. حتی اگر باورپذیر نبود، باید از دستگاه قضائی درخواست روشنگری و شفاف‌سازی کنیم. یکی از زمینه‌های این روشنگری هم، شفاف‌سازی در خصوص زمینه‌های بروز جرم خواهد بود که مردم در جریان امور قرار بگیرند. به تبع این مساله، اگر مردم در جریان امور قرار بگیرند، فشار اجتماعی به حدی زیاد خواهد شد که اساساً، کسی جرأت ایجاد فساد را نداشته باشد، چرا که هر کنش اقتصادی که در پستو مورد تصمیم‌گیری قرار بگیرد، موجب مفسده خواهد شد و نمونه‌های آن را در همین ستاره، مربع‌های صدا و سیما نیز مشاهده کردیم.

چرا دستگاه قضائی، رسیدگی به پرونده زنجانی را در شخص او منحصر کرده؟ آیا نباید به ماجرای او به دید یک فساد سیستماتیک نگاه کرد؟

به عنوان یک فرد رسانه‌ای، این سوال شما را می‌پسندم، چرا که در پرونده بابک زنجانی، اسامی دولتمردانی از دولت‌های نهم و دهم هم به میان آمده است. البته ممکن است مسؤولان قضائی، عنوان کنند که ما به صورت غیرعلنی از این افراد هم بازپرسی کردیم اما چون این پرونده در سطح ملی مطرح شده، اگر هم سایر افرادی که نام آنها مطرح شده، مرتکب فسادی نشده و تنها به عنوان مطلع به دادگاه احضار شده باشند، باید در راستای اقناع افکار عمومی، روشنگری و شفاف‌سازی بیشتری در این باره صورت می‌گرفت.

این شفاف‌سازی نمی‌توانست تبعات منفی داشته باشد؟

خیر! مثلاً در خصوص پرونده وزیر رفاه دولت احمدی‌نژاد در ماجرای بانک سرمایه، دادگاه به صورت علنی برگزار شد و متهم به دفاع از خود پرداخت و نهایتاً نیز محکوم شد. اتفاق خاصی هم رخ نداد و تبعات خاصی هم نداشت. به هر حال من نمی‌پسندم که برخی از وزرا و مسؤولان کابینه احمدی‌نژاد که از آنها نامی در این پرونده به میان آمده جنت مکان در خانه بنشینند و تنها، زنجانی به سیبل این مساله بدل شود.

برخی استانداردهای دوگانه اعمال شده از سوی دستگاه قضائی، ذهن بخشی از جامعه را دچار دغدغه کرده است، با این مساله موافق هستید؟

البته! مثلاً در ماجرای رفتارهای اخیر رئیس دولت‌های نهم و دهم و مصاحبه‌ها و سخنرانی‌هایش، آقای اژه‌ای، سخنگوی وقت قوه قضائیه می‌گفت که به مساله این آقا در وقت مقتضی رسیدگی خواهد شد. دلیلی برای این اقتضا هم عنوان نمی‌کرد. به شخصه تا همین جا هم با استدلال ایشان موافق نیستم، چرا که به عنوان نمونه، اینکه یک فردی، هرچه دل تنگش خواست بگوید و هر کسی را به هر عنوانی متهم کند و در نهایت هم در مصونیت باشد، در مقابل اینکه مثلاً یک روزنامه‌نگار با انتشار یک توییت، مورد پیگرد و برخورد قضائی قرار بگیرد، توجیه‌پذیر نیست و افکار عمومی چنین منطقی را نمی‌پسندد.

این استاندارد دوگانه را در رابطه با محدودیت‌های سید محمد خاتمی و محمود احمدی‌نژاد صادق می‌دانید؟

در مقایسه با رفتار قضائی در قبال رؤسای جمهور سابق، مثلاً عنوان می‌شود همین که رئیس‌جمهور اصلاحات به خاطر سکوت در قبال فتنه دستگیر نشده، نشان از ملاطفت قضائی دارد که به نظر من، همین حرف هم، چندان منطقی به نظر نمی‌رسد، چرا که مطالبه جامعه این است که اگر او یا حتی محصورین در معرض اتهامی قرار دارند، دادگاه علنی برگزار شود و این افراد بتوانند، حرف‌های خود را بزنند.

ممکن است رویه کنونی اعمال شده در قبال احمدی‌نژاد، خاتمی، موسوی و کروبی به تعبیری، عدالت تلقی شود اما نکته مهم در اینجاست که فرق زیادی بین بودن عدالت و احساس عدالت وجود دارد. به هر حال چه بخواهیم و چه نخواهیم، در بخشی از جامعه این مطالبه وجود دارد و باید به آن پاسخ داد.

وزیر نفت طی گفت‌وگوهایی، خبر از هک کردن ایمیل مشاور خود توسط زنجانی از داخل زندان و چرخش مالی حساب‌های وی با وجود حبس داده است، وقوع چنین اتفاقاتی را باید طبیعی قلمداد کرد؟

اطلاعی از این ماجرا ندارم و اصلاً نمی‌دانم، چطور ممکن است که متهمی در زندان تا این حد آزاد باشد که بتواند دست به چنین اقداماتی بزند. اگر گفته وزیر نفت حقیقت داشته باشد، باید نسبت به آن حساسیت بیشتری داشت.

برخی اصولگرایان در وهله اخیر، مدام بر لزوم خروج فروش نفت از انحصار دولت و واگذاری آن به غیر تاکید دارند، اجرای چنین مناسباتی به ظهور و بروز دیگر بابک زنجانی‌ها منجر نخواهد شد؟

با اصل موضوع که بخش عمده‌ای از اقتصاد، حتی در حوزه نفت بخش خصوصی ورود کند، مشکلی ندارم، اما به هر حال در هر جا که پول زیاد باشد، انگیزه برای فساد هم بالا خواهد رفت. با این حال، اگر این واگذاری بدون نظارت و پیش‌بینی کارشناسی صورت بگیرد، می‌توان انتظار داشت که شاهد مفسده دیگری در این حوزه باشیم. کما اینکه در ماجرای بابک زنجانی هم، این فرد به بهانه دور زدن تحریم‌ها دست به چنین فساد گسترده‌ای زد.

اگر قرار باشد دوباره بابک زنجانی‌ها به تبع این مساله، ظهور کنند که امکان آن هم منتفی نیست، چند سال دیگر زنجانی‌هایی را در دادگاه خواهیم داشت.

ریشه‌های چنین فسادهایی را در چه عواملی می‌دانید؟

هیچ چیز در جامعه ما، به اندازه شفافیت تأثیر مثبت ندارد. اگر نتوانیم اطلاعات مورد نیاز جامعه را به مردم بدهیم، این مساله باعث رانت اطلاعاتی شده و به فساد منجر می‌شود. اینکه مردم آثار مفاسد را می‌بینند، باعث سلب اعتماد در جامعه می‌شود و این بی‌اعتمادی، نه منحصر به بی‌اعتمادی درباره دولت که منجر به بی‌اعتمادی به کلیت نظام می‌شود.

این شفافیت را در جریان اصولگرا تا چه اندازه محقق می‌دانید؟

به نظر من خیلی ربطی به اصولگرا و اصلاح‌طلب ندارد. سرمایه اجتماعی در شرایط کنونی در معرض خطر قرار گرفته و گروه‌هایی که یک زمان حجت مردم بودند، امروز دیگر مورد رجوع نیستند. رسانه‌های بیگانه هم به خوبی این مساله را درک کرده و با تلفیق اخبار راست و دروغ در جهت تخریب اعتماد عمومی مردم به نظام و حاکمیت تلاش می‌کنند. در جانب دیگر هم برخی مسؤولان به خاطر عدم شفافیت باعث می‌شوند که سرمایه اجتماعی آسیب ببیند و این مساله به صلاح کشور نیست. باید این واقعیت را پذیرفت که در جامعه، اعتماد به مسؤولان کم شده و باید شفافیت در امور را به صورت جدی‌تر و پررنگ‌تر در دستور کار قرار بدهیم. در عین حال، اعتماد مردم به نظام، مساوی با اعتماد به مسؤولان نیست و نباید حیثیت نظام را به مسؤولان گره بزنیم. بله اگر هر شخص مسؤولی در هر کسوتی دچار مفسده شد، باید مورد برخورد شفاف قرار بگیرد.

انتهای پیام/*
۶
مرجع : اعتماد؛ 98/03/08
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما